- پیشباز کردن
- استقبال کردن
معنی پیشباز کردن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پیشواز رفتن استقبال کردن، یا مثل: سگ بخورد پیشواز گرگ میرود طعامی بس ثقیل و ناسازوار است
رفتن، جفت شدن
استقبال کردن پیشباز رفتن: شبستان همه پیشباز آمدند (سیاوش را) بدیدار او بزم ساز آمدند. (شا. بخ. 535: 3)
رفتن جلو مسافر یا مهمان برای خوشامد گفتن و پذیرایی، استقبال کردن
بول کردن شاش کردن شاشیدن ادرار کردن
مقتدی کردن راهبر کردن رئیس قرار دادن
پیشباز آمدن: مردم سیستان اندر حرب پیشباز او شدند